خوشیمن در سینمای بیقصه
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۸۲۶۶۵
یکی از ضعفهای فیلم را طراحی لوکیشن داستان میتوان عنوان کرد که با شرایط یک روستای قدیمی دارای مشکلات فراوان سازگار نیست؛ هرچند این نقص در بازی جالب هادی حجازی فر، هدیه تهرانی، تا حدودی پرویز پرستویی و البته تصویربرداری با کیفیت مرتضی هدایی پنهان شده است.
با اشارات دیالوگهای نهچندان قوی فیلم، متوجه میشویم که لیلی (هدیه تهرانی) قربانی هوس امیر نیست، بلکه قربانی فرهنگ و سنتی است که در اقصی نقاط جامعه ایرانی به ویژه جامعه روستایی به چشم میخورد و آن تعیین تکلیف ازدواج جوانان توسط بزرگترهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سکانسهای فیلم سعی دارند لیلی را زنی محکم، با اراده و انتقامجو نشان دهند اما مشت لیلی آنجا باز میشود که در خانه قدیمی ویران شده اش که اتفاقاٌ روبروی خانه امیر است، شیشه عطری پیدا و با حسی خوب، ته مانده آن را استنشاق میکند؛ شاید بویی از دوران عاشقی بدهد. اینجاست که مخاطب حس می کند عشق همچنان ادامه دارد. پس لیلی به طور قطع نخواهد توانست حکم خود را اجرا کند.
در کنار اینها نباید از موسیقی متن این کار که حامد ثابت به زیبایی و با درک سکانسها ساخته است، غافل ماند. در بسیاری صحنه ها به خوبی حس فیلم را به مخاطب منتقل میکند و مکمل بازیگران فیلم میشود.
بی همه چیز، قصه تمام جوامع نکبت زدهای است که برای رهایی از جغرافیای گرسنگی، همه ارزشهای خود را زیرپا میگذارد حتی اگر آن، فردی مثل امیر باشد که روزگاری ناجی دِه و حامی تک تک اهالی آن بوده است. جایی که آقا معلم دِه به خوبی طعنه میزند: مثل ملخ به هر سمتی که باد میآید، میروید.
فیلمساز با نمایش تصاویری سعی دارد اصل تکرار تاریخ را نشان دهد. قرابت شخصیت لیلی با آسیه (دختر امیر که معلم دِه است) را میتوان در جای جای فیلم مشاهده کرد؛ حتی شکل پیاده شدن لیلی با جوراب مشکی از قطار در بازگشت به روستا، با قرار گرفتن پای آسیه بر پله های خانهشان، وقتی که میخواهد روستا را ترک کند یکی است. یا پیشبینی همکارش (پدرام شریفی که دل در گرو آسیه دارد) از آیندهای مانند لیلی برای آسیه نیز همین امر را تداعی میکند. لباس قرمز لیلی که در برخی سکانس ها بر تن دارد بی شباهت به یاقوت بانوی سرخپوش میدان فردوسی نیست که البته تاکیدی بر مظلومیت و تنهایی یک عاشق را هم در پی دارد.
اما این مخاطب است که در نهایت نمیداند در این بین لیلی را که در عین عاشقانههای زیبایش مورد جفا قرار گرفته، انتخاب کند یا امیر را که به جبر سنت از عشق کناره گرفته یا فرای سرنوشت این دو به سرنوشت پسر جوانی به نام فرخ (پیشکار لیلی) فکر کند که حاصل عشق نافرجام امیر و لیلی است بیآنکه خود بداند.
و این سوال برای او باقی میماند که چرا امیر حتی بعد از اینکه متوجه میشود، فرخ پسرش است و حتی نجات روستا در گروی اعتراف اوست، شهامت اعتراف ندارد؟ او با وجود شخصیت قوی به یکباره سقوط میکند تا جاییکه حاضر است دخترش را به خواستگاری بدهد که پیشترها دَه بار او را رانده و در ازای اینکه او را از دِه فراری بدهد! اینها شاید نقاط ضعف فیلم باشد.
در نگاه تماشاگران فیلم میتوان بُهت و بلاتکلیفی را دید که بیشک حاصل قرار گرفتن در یک تردید است، یعنی انتخاب بین قهرمان و ضدقهرمان و شاید هنر محسن قرایی همین است که انتخاب را این بار به جای قرار دادن در انتهای فیلم و به قول معروف پایان باز، در خود متن فیلم آورده است.
بی همه چیز آنقدر هم بی همه چیز نیست. به طور قطع، ارزش دیدن دارد و میتوان از آن به عنوان فیلمی نسبتاً خوب یاد کرد. ساخت این فیلم در محیطی فارغ از فضاهای لوکس شهری و پرداختن به قصهای بامحتوا، جسارت خوب کارگردان بوده که بیشک قابل تحسین است.
برچسبها محسن قرایی سینمای ایران هدیه تهرانی فیلممنبع: ایرنا
کلیدواژه: محسن قرایی سینمای ایران هدیه تهرانی محسن قرایی سینمای ایران هدیه تهرانی فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۸۲۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه سینمای ایران؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
دهه۶۰؛ بیژن امکانیان در «دبیرستان»
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در «ضیافت»(۱۳۷۴)
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد(پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع»۱۳۸۹
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش می گذارد که مسبوق به سابقه نبود.مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزه ترین شخصیت های معلم سینمای ایران را ساخته است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901599